Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-02@11:13:33 GMT

اشک‌ها و لبخندهای نجات یک سرباز از کمین عراقی‌ها

تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۴۵۹۶

اشک‌ها و لبخندهای نجات یک سرباز از کمین عراقی‌ها

پس از شنیدن فریاد های آن سرباز می‌خواستیم همان طور با وضعیت ناقص به بیرون سنگرها بدویم و او را در آغوش بگیریم، اما فرمانده خیلی سریع جلوی ما را گرفت و گفت: «صبر کنید شاید عراقی‌ها قاسم پور را آورده باشند جلو و گفته باشند فریاد بزن تا ما بیرون برویم و آن وقت ما را هدف قرار بدهند.»

به گزارش ایسنا، سرباز وظیفه عبدالله مرادی جمعی تیپ ۳ لشکر ۱۶ زرهی قزوین با بیان خاطراتی از نجات معجزه آسای یکی از همرزمانش در دوران جنگ تحمیلی روایت می‌کند: زمستان سال ۶۲ بود که فرمانده با انتخاب ۹ نفر از بچه ها، از آنهاخواست برای گشتی شناسایی به سمت مقر نیروهای عراقی اعزام شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ساعت دو بعد از نیمه شب گشتی‌ها با وجود سرمای شدید هوا به راه افتادند، اما هنوز زمان زیادی از اعزام آنها نگذشته بود که با بیسیم به نیروهای پشتیبان خبر دادند که عراقی‌ها در مسیر گشتی کمین کرده‌اند و آنها در محاصره افتاده‌اند.

با شنیدن این خبر ما بلافاصله با خمپاره ۸۱ بر روی مواضع دشمن آتش ریختیم که در نهایت ۶ نفر از گشتی‌ها توانستند زیر آتش ما از محاصره خارج شوند و به مواضع خودی بازگردند. از گروه ۹ نفری اعزامی یک بیسیمچی زخمی شده بود که در آن شرایط نیروها نتوانستند او را به عقب بیاورند و فقط بیسیم را از او گرفته و به عقب برگشتند. دو نفر دیگر هم اصلاً معلوم نشد که چه شدند و چه بلایی سرشان آمده است.

بیسیم‌چی گشتی، سربازی بود به نام قاسم‌پور که در آن شرایط با وجود جراحات فراوان، وقتی نتوانست به عقب برگرد ود اول به مداوای اولیه خود پرداخت؛ بعد هم برای اینکه در آن منطقه به دست نیروهای عراقی اسیر نشود به اختفای موقتی خود پرداخت و با کلاه آهنی‌اش آرام آرام خاک‌ها را کنار زد و سنگری برای خودش درست کرد سپس یک شبانه روز در همان سنگر ماند.

با تاریک شدن هوا قاسم پور از سنگرش خارج شد و با وجود مصدومیت فراوان به سمت مواضع خودی حرکت کرد. او بعد از یک راهپیمایی طولانی وقتی احساس کرد از تیررس عراقی‌ها خارج و به سربازان ایرانی نزدیک شده است، در گوشه‌ای پنهان شد و برای اینکه نگهبان‌ها او را در آن تاریکی با نیروهای عراقی اشتباه نگیرند و به سمت او شلیک نکنند با تمام توان فریاد زد: «من قاسم پور هستم بیایید مرا ببرید.»

ما که در تمام این مدت نگران وضعیت قاسم پور بودیم و نمی‌دانستیم چه بلایی سرش آمده است. با شنیدن صدای او که آن طور بی‌تاب فریاد می‌زد، طوری از خود بیخود شده بودیم و می‌خواستیم همان طور با وضعیت ناقص به بیرون سنگرها بدویم و او را در آغوش بگیریم، اما فرمانده خیلی سریع جلوی ما را گرفت و گفت: «صبر کنید شاید عراقی‌ها قاسم پور را آورده باشند جلو و گفته باشند فریاد بزن تا ما بیرون برویم و آن وقت ما را هدف قرار بدهند.»

درایت و نکته سنجی فرمانده در آن شرایط که اتفاقاً بیشتر از همه نگران قاسم پور بود درسی به من داد که سعی کردم به عنوان یک قانون در زندگی‌ام آن را به کار بگیرم.

از آن طرف قاسم پور هم دائم فریاد می‌زد و چون کسی به کمکش نمی‌رفت، مستأصل شده بود و بچه‌ها را به خدا و پیغمبر قسم می‌داد. اما گوش کسی بدهکار فریادهایش نبود. به دستور فرمانده قرار شد ۹ نفر به سمت قاسم پور بروند و یک گروه ۲۵ نفری هم وظیفه تأمین(حفاظت از نیروها) آن ۹ نفر را بر عهده بگیرند.

در این بین قاسم پور به حالت التماس همچنان داد می‌زد و کمک می‌خواست. آن ۹ نفر با حفظ نکات ایمنی و در پناه نیروهای تأمین خودشان را به قاسم پور رساندند و او را که از ضعف و ناتوانی تقریباً بیهوش شده بود، به عقب آوردند. مأموریت انجام شد و خوشبختانه هیچ اتفاقی نیفتاد. فقط زمزمه‌های آرام قاسم پور که هنوز تکرار می‌کرد: «به خدا من خودی‌ام، چرا گوش نمی‌کنید؟!» بچه‌ها را به خنده انداخته بود بعد فرمانده، همان شب قاسم پور را که از ناحیه دست و پا مجروح شده بود در میان شادی بچه‌ها به بهداری اعزام کرد.

منبع:

سرباز و خاطرات دفاع مقدس، جلد دوم، صدیقی سیامک، انتشارات ایران سبز.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: سرباز ارتش جمهوري اسلامي ايران جنگ تحمیلی نیروهای عراقی عيد غدير حضرت علی ع غدير عید غدیر خم جنگ تحمیلی درگذشت والدین شهدا عید سعید غدیرخم مهمونی 10 کیلومتری غدیر عيد غدير حضرت علی ع غدير عید غدیر خم عراقی ها قاسم پور بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۴۵۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درگیری مرگبار نیروهای نظامی فلسطینی؛ فرمانده سرایا القدس ترور شد +تصویر

عناصر امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین بامداد امروز به سوی خودروی یکی از فرماندهان گردان طولکرم به نام «عمر ابوالفول» شلیک کردند که به شهادت وی منجر شد.   به گزارش نور نیوز؛ همزمان درگیری‌های شدیدی میان رزمندگان گردان طولکرم (وابسته به سرایا القدس-شاخه نظامی جهاد اسلامی) و عناصر امنیتی محمود عباس در شهر طولکرم گزارش می‌شود.   در این راستا «ابوشجاع» فرمانده گردان طولکرم نیز در بیانیه‌ای گفت: «سکوت ما به درازا نخواهد انجامید و تجاوزات این دستگاه‌های امنیتی ما را وادار می‌کند تا به این سکوت پایان دهیم».     «عمر ابوالفول» فرمانده گردان طولکرم   جنبش حماس نیز در واکنش به شهادت «عرم ابوالفول» از فرماندهان گردان «طولکرم» وابسته به «سرایا القدس» (شاخه نظامی جهاد اسلامی) به دست نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان آن را یک «ننگ سیاسی» برای این نهاد سیاسی دانست.   حماس گفت که اینگونه اقدامات تنها خدمت به اسرائیل است.   در این بیانیه آمده است: همگی باید به مسئولیت خود برای پایان دادن به این اقدامات خلاف و تغییر روند نهادهای امنیتی در مسیر صحیح،عمل کنند.   خودرو «عمر ابوالفول» فرمانده گردان طولکرم که به آن شلیک شد

دیگر خبرها

  • روسیه کنترل کامل یک روستا در «دونتسک» را به دست گرفت
  • درگیری مرگبار نیروهای نظامی فلسطینی؛ فرمانده سرایا القدس ترور شد +تصویر
  • شهادت مرزبان فداکار در کردستان
  • هشدار یمن نسبت به تشدید تنش نظامی آمریکا
  • کشته شدن ۲ سرباز رژیم صهیونیستی در حمله خودی
  • جوان ۲۹ ساله بر اثر سقوط از آبشار لوه گلستان جان باخت
  • فرمانده حشد الشعبی: تهدیدهای آمریکا ما را نمی‌ترساند
  • انتشار تصاویری از عملیات منفجر کردن یک تونل توسط نیروهای القسام
  • چرا حسن باقری نمی‌خواست فرمانده عراقی کشته شود؟
  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی